دانشگاه تهرانتاریخ علم1735-057315220180121The Role of Būzjānī’s Treatise Practical Geometry in the Formation of Geometric Ornaments in the Artworks of the Seljuk Periodنقش رسالۀ هندسۀ عملی بوزجانی در شکلگیری تزیینات هندسی آثار دورۀ سلجوقی1311487267610.22059/jihs.2019.242006.371420FAمهدیبهشتی نژاددانشآموختۀ کارشناسیارشد رشتۀ هنر اسلامی، دانشگاه هنر تهران0000-0002-8997-2222صمدسامانیاندانشیار دانشگاه هنر تهرانامیرمازیاراستادیار دانشگاه هنر تهرانJournal Article20170918<span>The present study aimed at investigating the effects of abū al-Wafā Bāzjānī’s Practical Geometry on the formation of new compass (<em>Pargārī</em>) geometry paintings in Seljuk art and architecture. First, the study focused on the status of this treatise in the tradition of practical geometry literature. Then, it examined the structure of geometric embellishments up to the release of this treatise, focusing on the formation and evolution of this novel style under the influence of compass geometry, in works that were created at the time of or after this treatise. Finally, by examining the geometric methods and motifs provided in the treatise, this study determined the status of Būzjānī’s work with respect to the formation of new compass paintings in the artistic and architectural embellishments of the Seljuk era</span>مقالۀ پیش رو با هدف شناخت چگونگی تأثیر رسالۀ «هندسۀ عملی» بوزجانی بر شکلگیری نونگارههای هندسۀ پرگاری، در هنر و معماری سلجوقی نوشته شده است. گام نخست این پژوهش مطالعۀ جایگاه این رساله در سنت رسالههای هندسۀ عملی است. این پژوهش در گام بعد، ساختار تزیینات هندسی تا زمان پدید آمدن رساله را مورد بررسی قرار داده و به روند شکلگیری و سیر تکامل سبک نوین برآمده از ساختار هندسۀ پرگاری پرداخته است که همزمان با تحریر رساله و یا متأخر از آن ظاهر شدهاند. در پایان، پژوهش با توجه به روشهای هندسیِ ارائه شده در رساله و نقوش موجود در آن، بر جایگاه رسالۀ بوزجانی در شکلگیری نونگارههای پرگاری در تزیینات هندسی سبک سلجوقی تأکید میکند.دانشگاه تهرانتاریخ علم1735-057315220180121Three Roons, Six Orientations, Seven Climates: Investigating History of Roon Conceptسه رون، شش جهت، هفت کشور: پژوهشی در تاریخ مفهوم رون معماری1491717267710.22059/jihs.2019.276572.371474FAمجیدحیدری دلگرمگروه معماری، دانشکده هنر و معماری، دانشگاه بوعلی سینا، همدان، ایرانJournal Article20190222“Roon”, pronounced “ruːn” is a system of architectural orientation used in Iran introduced to modern literature by Mohammad Karim Pirnia. After reviewing what he had mentioned about it, we will try to find its traces in historic texts and see if they confirm exitence of such a system in Iranian architecture of the past. Medical, geographical, and astronomical texts have been the better candidates for such a search. Medical texts were selected due to the benefits mentioned for the Roon, and geographical and astronomical texts, due to their connection to the problem of orientation. Results show that Roon has a long history and could be traced to at least <em>Avesta</em>. It probably had a religious aspect primarily. But in later periods it was perceived as a system for matching architecture with regional weather. Between these two points, several conceptual layers could be seen in Roon, these layers were probably added to the first concept in Islamic period, so its meaning for architects have changedرون نظامی است برای جهتیابی معماری که آن را از معماران ایرانی، به واسطۀ معرفی محمدکریم پیرنیا میشناسیم. در این مقاله پس از مرور آنچه پیرنیا در بارۀ آن گفته است، تلاش کردهایم سرنخهای آن را در متون مختلف تاریخی پیگیری کنیم و بررسی کنیم که آیا چنین سرنخهایی، وجود رون را در معماری گذشتۀ ایران تأیید میکند یا نه. متونی با موضوعات طبی و جغرافیایی و نجومی را مستعد چنین جستجویی یافتهایم، متون طبی از حیث فایدههایی که برای رون ذکر شده است و متون نجومی و جغرافیایی از حیث ارتباطشان با مسألۀ اتجاه. نتایج مقاله نشان میدهد که مفهوم رون سابقهای بسیار کهن دارد و رد آن را حداقل تا <em>اوستا</em> میتوان پی گرفت. احتمالاً در ابتدا شأنی دینی داشته و آیینی مرتبط با سکنی گزیدن بوده است اما در دورههای متأخر درکی که از آن وجود داشته، نظامی برای هماهنگی معماری و آب و هوا بوده است. در میان این دو نقطۀ ابتدا و انتهای مفهوم رون، لایههای دیگری را تشخیص دادهایم. احتمالاً در طی قرون اسلامی این لایهها بر آن بار شده و معنی آن نیز نزد معماران تغییر کرده استدانشگاه تهرانتاریخ علم1735-057315220180121A Reflection on the Relationship between Music and the Visual Arts, Based on the Concept of Harmonic Proportionتأملی در پیوند موسیقی و صناعات بصری با تکیه بر مفهوم تناسب تألیفی1732067267810.22059/jihs.2019.288354.371515FAاحسانرجبیمحقق/مستقلJournal Article20190903<span>This article is formed by three main sections. In the first section, the relationship between music and visual arts is discussed from the viewpoint of some Muslim philosophers, suggesting that such a linkage can be considered at least in terms of theory. In the second section, the mathematical concept of harmonic proportion, dating back to Pythagoras, is introduced as one of the important proportions in determining the musical intervals, and its properties in several Islamic primary sources are discussed thereafter. In the third section, a comparison is made between perspective rules and geometric constructions of harmonic proportion, to declare the similarity between the perception principles of human eye and ear. Consequently, an example of the application of harmonic proportion in Islamic architecture and ornaments is elaborated which may propose new directions for future studies in this field</span>این نوشتار در سه باب تنظیم شده است. در باب نخست برخی از آرای حکمای مسلمان در باب پیوستگی موسیقی و صناعات بصری آمده است که نشان میدهد دست کم در مرتبۀ نظر، میتوان به وجودی چنین پیوندی قائل بود. در باب دوم مفهوم تناسب تألیفی یا همان تناسب هارمونیک، که رابطهای ریاضی است و قدمت آن دست کم به زمان فیثاغورس باز میگردد، به مثابه یکی از روابط مهم در تعیین نسبتهای موسیقایی معرفی شده و کیفیت ظهور این مفهوم در شماری از منابع درجۀ اول اسلامی بررسی میشود. در باب سوم با مقایسۀ قواعد پرسپکتیو و بیان هندسی تناسب تألیفی، نوعی مشابهت میان نظام ادراک چشم و گوش انسان نشان داده شده و با این مقدمه، نمونهای از بهکارگیری تناسب تألیفی در معماری و تزیینات اسلامی معرفی میشود تا بابی برای مطالعات آتی در این حوزه گشوده شوددانشگاه تهرانتاریخ علم1735-057315220180121ʿIlm-i ʿUqūd-i Abnīyih; A Key for Understanding of Relation between Science and Architecture n Islamic Worldعلم عقود ابنیه: کلیدی برای فهم نسبت علم و معماری در جهان اسلام2072327267910.22059/jihs.2019.285925.371498FAمهردادقیومی بیدهندیعضو هیات علمی گروه مطالعات معماری ایران، دانشگاه شهید بهشتی، ایرانروح الهمجتهدزادهگروه معماری، دانشکده مهندسی، دانشگاه شهید چمران اهواز، ایرانJournal Article20190723<em><span>ʿIlm-i ʿUqūd-i Abnīyih</span></em><span> first time is named in <em>ʾIrshād al-Qāṣid</em> from Ibn al-Akfānī; but reflection on primary sources shows this science has older antecedent. There is no text in this science from Islamic period; but be said Ibn al-Haytham and Karajī had have compilations in this science. Primary sources in science classification in Islamic world help us to obtain the clearer concept from this science. Search in this texts shows <em>ʿIlm-i ʿUqūd-i Abnīyih</em> was main science connected to architecture in Islamic sciences. This research defines <em>ʿIlm-i ʿUqūd-i Abnīyih</em> was lower than theoretical geometry and upper than practical geometry.</span>علم عقود ابنیه نخستین بار به این نام در <em>ارشاد القاصد</em> ابن اکفانی (سدۀ 8ق) یاد شده است؛ اما تأمل در تعریف و متون منسوب به آن معلوم میکند که این علم پیشینهای کهنتر دارد. نخستین نشانههای آن در <em>احصاء العلوم</em> فارابی و با عنوان «علم ریاست بنا» یافت میشود. هیچ متنی از دوران اسلامی بهدست ما نرسیده است که انتساب به این علم در آن، یا در دانشنامهها، تصریح شده باشد؛ فقط سخن از این است که ابن هیثم و ابوبکر کرجی در این علم تصنیفاتی داشتهاند. دانشوران احتمال دادهاند که کتابهای این دو مهندس برجسته گم شده باشد؛ اما این احتمال نیز میرود که کتابهای ایشان بهخطا به نام علم دیگری، مانند هندسۀ عملی، شهرت یافته باشد. تصور اجمالیای که از موضوع و هدف و کاربرد این علم از منابع اولیۀ طبقهبندی علوم بهدست میآید به داوری در بارۀ این کتابها و شناسایی متون احتمالی دیگر متعلق به علم عقود کمک میکند. از این طریق، درمییابیم که بخش مهمی از کتاب <em>اجرائاتِ الحفورِ و الأبنیۀ</em> ابن هیثم، بخشهایی از <em>إنباطُ المیاه</em> ابوبکر کرجی، و تمامی رسالۀ مجهولالمؤلف معروف به <em>رسالۀ اعمال و اشکال</em> در همین علم است. این شناسایی و سپس برررسی محتوای این رسالهها تصویر روشنتری از علم عقود ابنیه، به منزلۀ علم اصلی مربوط به معماری در نظام علوم دوران اسلامی، بهدست میدهد و اهمیت بررسی آن، مستقل از علم هندسۀ عملی، را آشکار میکند. از این بررسی، معلوم میشود که این علم فروتر از مرتبۀ علم هندسۀ نظری (که مهندسان نظری یا عالمان هندسه متکفل آن بودند)، و فراتر از علم هندسۀ عملی (که صانعان و بنّایان با آن سروکار داشتهاند) بوده است و معماران و سربنّایان بدان عالم بوده و در آن مهارت داشتهاند.دانشگاه تهرانتاریخ علم1735-057315220180121Achieving to an Overview to Historic Development for Artist’s Pigment Production in Iran and its Literature Reviewکوشش برای ترسیم سیر تحول ساخت رنگدانههای نقاشی در ایران و تاریخچۀ مطالعات این عرصه2332497268010.22059/jihs.2019.287106.371508FAامیرحسینکریمیگروه آموزشی مرمت آثار تاریخی، دانشکده حفاظت و مرمت دانشگاه هنر اصفهان0000-0003-0456-6354Journal Article20190810<span>Artist’s paints were not exploited as ready materials from the natural sources and they were products of complex and time-consuming process of work. Training paint making techniques was a part of training program of apprentices and many Persian treatises on techniques of paint making remains from the end of 11<sup>th</sup> century onward. These references besides interviews with contemporary traditional artists and the published results of analytical studies on Persian historic artworks made a set of references for us to know about palette of Persian painters in different periods and to know about the losing the historic techniques of pigment production after importing the readymade western art materials. Current article is trying to draw a general scope of our knowledge about historic paint making in Iran basing on these above-mentioned triple references</span>در گذشته رنگهای نقاشی به صورت آماده از طبیعت استخراج نمیشده و شیوۀ ساخت آنها مراحل پیچیده و وقتگیری داشته است. آموزش فنون رنگسازی بخشی از آموزش حرفۀ نقاشان ایرانی بوده و رسالههای آموزشی متعددی به زبان فارسی در این باب، دستکم از پایان قرن پنجم هجری به این سو در دست است. همچنین گفتگوهایی با برخی نقاشان معاصر وجود دارد و نیز نتایج آزمایشهای انجام شده بر روی رنگهای تاریخی در مقالاتی منتشر شده است و در آینۀ این منابع سه گانه است که میدانیم نقاشان ایران در هر دوره چه طیفی از رنگها را میشناخته و بهکار میبردهاند و حتی متوجه کاربرد رنگهایی میشویم که در دورۀ جدیدتر و در زمان ورود رنگهای فرنگی از دست رفته و فراموش شدهاند. متن حاضر در پی ترسیم شمایی کلی از وضعیت دانش امروز ما از رنگسازی قدیم ایران بر اساس این منابع است.دانشگاه تهرانتاریخ علم1735-057315220180121Comparing Study of Mother Girih in the Drawing Methods Domain, with Offering an Unwrtiten Methodمطالعۀ مقایسهای گره مادر در گسترۀ شیوههای ترسیم با ارائه و معرفی شیوهای نامکتوب2512747268110.22059/jihs.2019.237807.371406FAنیماولی بیگاستادیار، گروه مرمت بنا، دانشکدۀ حفاظت و مرمت، دانشگاه هنر اصفهاننوشیننظریهدانشجوی دکتری مرمت و احیای بناهای تاریخی، گروه مرمت بنا، دانشکده حفاظت و مرمت، دانشگاه هنر اصفهانسانازرهرویعضو هیئت علمی گروه معماری، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد اصفهان (خوراسگان)Journal Article20170715To ornament traditional buildings, diverse ornamentation has been applied. These designs have various forms that they are based on the skills and knowledge of designer and have diffrent graphical methods of farming. This study, for the first time, intends to examine the designer's ability for establishing methods of drawing <em>Konde- Do- Panj Girih</em>, compare and analyze methods and offer an unwritten method. to now, many researchers have dealt with offering different specimens of <em>Girih</em>s and their drawing. Through examined characteristics of different methods to draw geometrical <em>Girih</em>s and comparing them to one another, we might realize the designers and architects' capability in establishing these methods and know the optimized method. In this research, a combination of library methods and interview has been used for data integration, after drawing out each method and studying the features, their comparison and analysis have been discussed. Traditional designers and architects were using different methods to execute these motifs. Architects' capability and expertise in executing these motifs and geometrical <em>Girih</em>s have been very influential roles. Some of these techniques have been written and others are fading over time.برای تزئین بناهای سنتی از نقوش و طرحهای گوناگونی استفاده شده است. طراحان و معماران سنتی برای پیادهسازی این نقوش از شیوههای مختلفی استفاده میکردند. توانمندی، دانش و مهارت طراحان در پیادهسازی این نقوش و گرههای هندسی بسیار مؤثر بوده است. این پژوهش برای نخستین بار بر آن است تا به بررسی توانمندی طراح در پدید آوردن شیوههای ترسیم گره مادر (کند دو و پنج)، مقایسه و تحلیل روشها و ارائۀ شیوهای نامکتوب بپردازد. تاکنون بیشتر پژوهشگران به ارائۀ نمونههای مختلف گرهها و ترسیم آنها پرداختهاند. با بررسی ویژگیهای روشهای متفاوت ترسیم گرههای هندسی و مقایسۀ آنها با یکدیگر میتوان به توانمندی طراحان و معماران در پدید آوردن این روشها و شناخت روش بهینه دستیافت. در این پژوهش برای دادهاندوزی از ترکیب روشهای کتابخانهای و مصاحبه با استادکار گره چینی و طراحی شبکه (روش میدانی) استفاده شده است و پس از ترسیم هر یک از روشها و بررسی ویژگیها، با هم مقایسه شدهاند. با بررسیهای انجامشده آشکار شد که بر اساس توانمندی گره چینان (معماران) و طراحان، بسته به ابزار و دانش هندسی آنها، روشهای گوناگونی برای ترسیم گره مادر وجود دارد و از سوی دیگر روش نامکتوب این گره دارای مزایای خاصی همچون نیاز نداشتن به پرگار، ترسیم دایره و تقسیم زاویه نسبت به سایر روشها است.