تعیین خط نصف‌النهار بر اساس کتاب منتهی الإدراک فی تقاسیم الأفلاک نوشتۀ عبدالجبار خرقی (سدۀ 6ق/12م)

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسنده

عضو هیأت علمی/پژوهشکده تاریخ علم/دانشگاه تهران

چکیده

نصف‌النهار از دایره‌های عظیمۀ مشهور است که هم روی کرۀ آسمانی و هم روی کرۀ زمین تصور می‌شود. روی کرۀ آسمانی حداکثر ارتفاع اجرام آسمانی در یک شبانه‌روزْ در مختصات مرجع افق نسبت به نصف‌النهار سنجیده می‌شود و روی کرۀ زمین این دایره به‌منظور تعیین طول جغرافیاییِ یک موضع به‌کار می‌رود، که به تعیین یک نصف‌النهار مبدأ نیاز دارد. موضوع تعیین نصف‌النهار مبدأ و اندازه‌گیری اختلاف طول جغرافیایی مواضع مختلف زمین نسبت به آن مربوط به جغرافیای ریاضی است و در آثار نجومی دورۀ اسلامی، کتاب‌های هیئت و زیج‌ها، به آن اشاره می‌شده است. در رصد اجرام آسمانی روی نصف‌النهار ابزار رصدی می‌بایست روی خط نصف‌النهار موضعِ رصد قرار داده شود و از این رو تعیین خط نصف‌النهار مقدم بر امر رصد است. به همین دلیل روش عملیِ به‌دست آوردن خط نصف‌النهار در آثار نجومی می‌آمده است. در آثار هیئت دورۀ اسلامی فصلی با عنوان «تعیین خط نصف‌النهار» به بخش جغرافیای ریاضی افزوده شده است. بطلمیوس در مجسطی در بارۀ تعیین خط نصف‌النهار سخنی نگفته است، پس می‌توان این را نیز از افزوده‌های دانشمندان اسلامی به آثار نجومیشان به‌حساب آورد. در بیشتر این آثار به روش‌های عملی تعیین خط نصف‌النهار اشاره می‌شده است که مشهورترین آنها «دایرۀ هندی» است. در این مقاله فصل «تعیین خط نصف‌النهار» از کتاب منتهی الإدراک فی تقاسیم الأفلاک نوشتۀ عبدالجبار خرقی در سدۀ ششم هجری که یکی از نخستین آثار جامع هیئت است، معرفی و بررسی شده است. خرقی چهار روش برای تعیین خط نصف‌النهار می‌آورد و ضمن توصیف این روش‌ها در بارۀ دقت هر یک از آنها توضیح می‌دهد. تقریباً در هیچ اثر دیگری از سنت هیئت این تعداد روش و نیز بررسی این چنین نیامده است. این مقاله تلاش می‌کند در بارۀ منبع احتمالی این بخش از کتاب خرقی نیز شواهدی عرضه کند. این بخش از کتاب خرقی را با روش‌های تعیین خط نصف‌النهار در إفراد المقال فی أمر الظلال و قانون مسعودی بیرونی (درگذشته 440ق) مقایسه کرده‌ایم و نتیجۀ این مقایسه نشان می‌دهد که بیرونی از منابع خرقی در نوشتن این مبحث بوده است.

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [English]

Finding the Meridian Line in the 13th chapter of the second book of ʿAbd al-Jabbār al-Kharaqī’s Muntaha al-Idrāk fī Taqāsīm al-Aflāk (The Utmost Attainment on the Divisions of the Orbs)

نویسنده [English]

  • Hanif Ghalandari
Faculty Member, Institute of the History of Science, University of Tehran
چکیده [English]

The meridian is one of the most famous great circles imagined on both the celestial sphere and the earth. On the celestial sphere, the altitude of celestial bodies is measured along the meridian with reference to the horizontal coordinates. On the earth, the meridian also shows the local longitude. Methods for determining a meridian of reference and measuring the longitude of different locales on the earth belong to the mathematical geography topics. They have been mentioned in the astronomical works of the Islamic period. All instruments must be aligned on the meridian line of the observer’s location therefore its determination is required for the observation. For this reason, practical methods of finding the meridian line were included in the astronomical works. In hayʾa works of the Islamic astronomy, a chapter entitled “On Finding the meridian line” has been added to the mathematical geography section (hayʾa al-ʾarḍ, lit. “the configuration of the Earth”). In the Almagest, Ptolemy did not discuss finding the meridian line, although he used it in his observations. So, this presumably was an addition to the Islamic astronomical works. In most of these works, among other methods, the famous method of the “Indian circle”often introduced. In this article, the chapter on finding the meridian line from the Muntaha al-Idrāk fī Taqāsīm al-Aflāk of ʿAbd al-Jabbār al-Kharaqī (6th AH/12th AD century), early comprehensive work on ʿilm al-hayʾa, has been studied. Kharaqī discussed three methods for determining the meridian line, and described the pros and cons of each method. Almost no other work in ʿilm al-hayʾa presents this diversity of methods for finding the meridian line. By comparing Kharaqī’s methods with those of Bīrūnī (d. 440 AH/1048 AD) this article will provide evidence about the possible sources of Kharaqī’s methods.

کلیدواژه‌ها [English]

  • ʿAbd al-Jabbār al-Kharaqī
  • Bīrūnī
  • Indian circle method
  • Meridian circle
  • Meridian line
  • Muntaha al-Idrāk fī Taqāsīm al-Aflāk
  • The Exhaustive Treatise on Shadows (ʾIfrād al-Maqāl fī ʾAmr al-Ẓalāl)
بیرونی، ابوریحان. (1367ق/1948م). إفراد المقال فی أمر الظلال. حیدرآباد دکن: مطبعة دائرة المعارف العثمانیة.
ـــــــــــــــــ. (1367ش). التفهیم لأوائل صناعة التنجیم. به تصحیح جلال‌الدین همایی. تهران: مؤسسۀ نشر هما. چاپ چهارم.
ـــــــــــــــــ. (1373ق/1954م). القانون المسعودی. 3 جلد. حیدرآباد دکن: مطبعة دائرة المعارف العثمانیة.
خرقی، عبدالجبار. (1399ش)، منتهی الإدراک فی تقاسیم الأفلاک. تصحیح، ترجمه و پژوهش حنیف قلندری. زیر نظر حسین معصومی همدانی. تهران: میراث مکتوب.
کرم‌زاده، فرشاد و حنیف قلندری و غلامحسین رحیمی. (1398ش). «تعیین طول جغرافیایی مواضع زمین بر اساس ماه‌گرفتگی در کتاب تحدید نهایات الأماکن بیرونی.» پژوهشنامۀ تاریخ تمدن اسلامی، سال 52، شمارۀ 1. ص157-172.
کوشیار گیلانی. زیج جامع. نسخۀ شمارۀ 3418 کتابخانۀ فاتح، استانبول.
طوسی، خواجه نصیرالدین. (1993م). التذکرة فی علم الهیئة. تحقیق و تصحیح جمیل رجب. نیویورک: اشپرینگر.
ـــــــــــــــــ. (1399ش). الرسالة المعینیة و حل مشکلات معینیه. تحقیق سجاد نیک‌فهم خوب‌روان و فاطمه سوادی. تهران: میراث مکتوب.
Al-Bīrūnī. (1976). The Exhaustive Treatise on Shadows. Translation and Commentary by E.S. Kennedy. 2 vols. Aleppo: Institute for the History of Arabic Science.
Kennedy, E.S. (1959). “Bīrūnī’s Graphical Determination of the Local Meridian.” Scripta Mathematica, vol. 24, pp. 251-255. [Reprinted in Studies in the Islamic Exact Sciences, American University of Beirut, 1983, pp. 613-617].
ـــــــــــــــــ. (1963). “al-Bīrūnī’s on Determining the Meridian.” The Mathematics Teacher, vol. 66, pp. 635-667. [Reprinted in Studies in the Islamic Exact Sciences, American University of Beirut, 1983, pp. 618-620].
ـــــــــــــــــ. (1996). “Mathematical Geography.” Encyclopedia of the History of Arabic Science, 3 vols. Newyork. pp. 185-201
Mercier, E. (2020). “Meridians of Reference and Mathematical Geography in the Medieval Muslim West (9th-16th centuries).” e-Perimetron, 15 (2). pp. 98-113.
Neugebauer, O. (1975). A History of Ancient Mathematical Astronomy, 3 vols. New York: Springer-Verlag.
Ptolemy. (1984). Almagest. Translated and Annotated by G.J. Toomer. London.